فروش فایل

مقاله در مورد تاثیر عشق در زندگی مشترک امروزی

پنجشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۲۷ ب.ظ

عشق از سر می رود - چگونه افکار بر روابط تأثیر می گذارند
استاد دکتر اوا واندرر


آنچه شرکا در مورد یکدیگر و درباره روابطشان می اندیشند ، تأثیر زیادی در میزان رضایت آنها از یکدیگر ، چند مرتبه و چگونگی سازش و بحث و چقدر طرفدار یکدیگر دارد. بنابراین ارزشمند است که درباره آن فکر کنید - برای مثال در مورد مفروضات اساسی ، ادعاها ، الگوهای توضیحی و "عینک های صورتی" معروف.

اگر دو نفر عاشق یکدیگر شوند و تصمیم بگیرند که مسیر آینده را با هم طی کنیم ، آنها "ورقهای خالی" نیستند. نه تنها تجارب قبلی با سایر شرکاء نشان خود را از دست داده اند. همگان انتظارات ، خواسته ها و پیش داوری های بسیار مشخصی را در این مشارکت به همراه می آورند. اینها معمولاً آگاه نیستند و یا غالباً ناگفته مانده اند. با این وجود ، آنها تأثیر زیادی در کیفیت رابطه دارند. تحقیقات روانشناختی نشان می دهد که پنج نوع فرایندهای فکری یا شناختهای زیر (Lat. Cognitio = دانش) به ویژه مفید هستند:

شما می توانید شریک زندگی را از طریق عینک صورتی ببینید ، او را ایده آل کنید.
کسی نه تنها فکر می کند که عشق سرنوشت است بلکه به تغییرپذیری آن نیز اعتقاد دارد.
مطالبات بالایی را روی شریک زندگی خود قرار می دهید.
افراد تمایل دارند رویدادهای روابط منفی را به شرایط خارجی نسبت دهند و عموماً آنها را مقصر نمی دانند.
مردم با هم مثبت به آینده فکر می کنند.
عینک صورتی: توهمات شما را خوشحال می کند
انتخاب مناسب! جورج برنارد شاو ، نویسنده ایرلندی ، گفت: "عشق مبتنی بر اغراق شدید تفاوت بین یک شخص و سایر افراد است." بر این اساس ، عشق از ادراک تحریف شده ناشی می شود: فرد عزیز به عنوان بی نظیر و بسیار برتر از همه دیگران تجربه می شود ، اگرچه ممکن است اختلافات با بقیه بشریت چندان هم عالی نباشد. محقق آمریکایی ، ساندرا موری ، محقق اصطلاح "توهمات مثبت" را برای چنین ارزیابی های بیش از حد شریک کرد. او دریافت که اینها روابط مناسب هستند ، زیرا آنها این اعتقاد را تقویت می کنند که تنها شخص صحیح تنها فرد صحیح را پیدا کرده است. کسانی که شریک زندگی خود را بیشتر از آنچه خودشان می بینند مثبت می بینند یا دوستان خوب آنها را می بینند و نقاط ضعف دیگران را پایین می آورند ،

هر آغاز صورتی است. از نظر شریک زندگی ، قدردانی نیز مثبت است ، تا زمانی که هنوز هم برای او واقع گرایانه به نظر می رسد و از عزت نفس خوبی برخوردار است - افرادی که عزت نفس پایینی دارند ، تمایلی به زیاده روی ندارند. به تازگی در عشق بیشتر از اثرات مثبت "عینک های صورتی" استفاده می شود. زوج هایی که مدت هاست زندگی خود را به اشتراک گذاشته اند ، وقتی شریک زندگی آنها مانند آنها است ، از آن قدردانی می کنند ، زیرا احساس می کنند شخص دیگر آنها را به خوبی می شناسد و با یکدیگر آشنا هستند.

دایره فرشته صورتی.بنابراین درک ما بطور منظم از واقعیت منحرف می شود ، در جهتی که احساس و تجربه فعلی ما را در مشارکت تقویت کند. محققان آمریکا ، سوزان اسگاربی و دکتر کیم هالفورد در یک مطالعه ، زوج هایی را نگه داشتند که خاطرات مربوط به وقایع رابطه منفی و مثبت را حفظ می کردند. مدتی بعد ، آنها از شرکا خواستند که بدون استفاده از دفتر خاطرات ، وقایع را به خاطر بسپارند. نتیجه: زوج های خوشحال اتفاقات مثبت بیشتری را نسبت به آنچه در دفتر خاطرات ثبت شده گزارش کردند ، اما واقعیت های منفی را واقع گرایانه ارزیابی می کنند. زوج های ناراضی اتفاقات مثبت را کم کم ارزیابی کردند و اتفاقات منفی را بیش از حد ارزیابی کردند ، بنابراین رابطه خود را از طریق عینک های عصای سیاه و سفید مشاهده کردند. این یک دایره شرور ایجاد می کند ، زیرا ادراک رنگ منفی باعث افزایش رضایت روابط می شود.

احتیاط ، عینک سیاه! اتفاقاً این مسئله در مورد ارزیابی وقایع گذشته نیز صدق می کند. محقق روابط آمریکایی جان گوتمن توانست نشان دهد که زوجینی که به منزله اول خود بسیار نگاه منفی دارند و زمان آشنایی با همدیگر ، بهترین راه جدایی و طلاق هستند.

مثال نهایی: همه از میزان طلاق بالا اطلاع دارند ، اما هیچ کس احساس تأثیر نمی کند. زوج ها در روابط شاد ، بلکه تنها و مجرد ، خطر ابتلا به طلاق را در آینده به طور چشمگیری کاهش می دهند. و این ، اگرچه آنها می توانند دقیقاً بگویند که ریسک صرفاً از نظر آماری چقدر بزرگ است.

همیشه ادراک را درک نکنید. بنابراین آنچه ما درک می کنیم ، تصویری واقع بینانه از جهان نیست ، بلکه همیشه ساخت و ساز خودمان از دیدگاه بسیار ذهنی ماست. در برابر این پیش زمینه ، نیازی به بحث نیست که چه کسی درست است و واقعاً در یک شرایط چه اتفاقی افتاده است. زیرا: آنچه ما درک می کنیم ، نباید به طور خودکار درک کنیم. اتفاقاً ، زوج های ناخوشایند به اندازه زوج های خوشحال در ارزیابی خود از وقایع روابط موافق نیستند - این احتمالاً جایی است که عینک "سیاه" دوباره وارد می شود ، که اجازه می دهد رفتار دیگران از طریق یک حجاب تاریک درک شود.

عشق فقط سرنوشت نیست: یک همکاری می تواند رشد کند
سرنوشت یا رشد؟ "فراز و نشیب های زندگی انسان به آن رنگ و ارزش می بخشد." این نقل قول از استیفن زویگ به کار رفته در زندگی رابطه ، تشویق می کند علاوه بر اوج ، عمق مشارکت را مهم و با ارزش بدانیم ، زیرا: مشارکت می تواند از نظر بحران و چالش رشد کند. چنین درک از روابط به مثابه رشد با درک روابط مانند سرنوشت مخالف است: روابطی که به خوبی شروع نمی شوند ناگزیر از شکست خواهند بود. اگر زندگی مشترک باید دائمی باشد ، باید از ابتدا از ابتدا به خوبی کنار هم قرار بگیرند.

اعتقاد به رشد منجر به سرمایه گذاری می شود. کسانی که روابط را رشد می دانند ، بیشتر مایل هستند در ابتدای مشارکت ، روی آنها سرمایه گذاری کنند ، در کنار هم اوقات دشوار را پشت سر بگذارند و به دنبال نقاط ضعف و اشتباه در شریک زندگی خود باشند. افرادی که اعتقاد جدی به رشد دارند و اعتقاد کمتری به سرنوشت دارند ، اگر شخص دیگری از برخی خصوصیات از تصویر ایده آل خود منحرف شود - به دلیل: تغییر ممکن است! کسانی که به آن اعتقاد دارند ، به عنوان مثال با اظهارات زیر (تبصره 1) موافق هستند:

یک رابطه موفق از طریق کار سخت (به عنوان مثال با تلاش برای برطرف کردن عدم تحمل های موجود) ایجاد می شود.
چالش ها و موانع در یک رابطه حتی می تواند عشق را افزایش دهد.
رضایت = سرنوشت + رشد. رضایت بخش ترین ، تحقیقات خود ما در پروژه "چه چیزی باعث ازدواج با هم می شود؟" در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ نشان داده می شود ، زوج هایی که مدت طولانی ازدواج کرده اند ، کسانی را می بینند که روابط را سرنوشت و به عنوان رشد می بینند ، یعنی کسانی که معتقدند "تناسب" خاصی باید از ابتدا وجود داشته باشد ، اما رابطه نیز می تواند ادامه یابد. رشد کرده و بالغ می شوند.

مفروضات غیر منطقی مشارکت را به خطر می اندازد. کسانی که به رشد روابط اعتقاد دارند ، بیشتر احتمال دارد اختلاف نظرها را بپذیرند و آنها را به عنوان حکم اعدام برای مشارکت نمی بینند. و این به نوبه خود برای روابط مناسب است ، زیرا کسانی که عقاید مختلف را حمله به خود می دانند و برای مشارکت مضر هستند ، رضایت کمتری دارند. در مورد مردان و زنانی نیز که معتقدند از سیارات مختلفی نسبت به آنچه واقعاً یکدیگر را درک می کنند ، همین مسئله را در بر می گیرد. چنین به اصطلاح "فرضیات غیر منطقی" تأثیر منفی بر مشارکت دارد. به عنوان مثال ، این موارد (توجه 2):

با اختلاف نظرها احساس می کنم رابطه ما در حال از بین رفتن است.
در یک رابطه نزدیک ، همه می توانند نیازهای یکدیگر را طوری احساس کنند که گویی می توانند ذهن را بخوانند.
اختلافات بیولوژیکی بین زن و مرد اصلی ترین دلایل مشکلات شریک زندگی است.
من فکر نمی کنم شریک زندگی من تغییر کند.
اگر شریک زندگی من بهترین جنسی خود را به دست نیاورد ، این بدان معنی است که من شکست خورده ام.
"فرضیات غیرمنطقی" نه تنها رضایت شرکا را تضعیف می کند ، بلکه رفتار ارتباطی و تمایل آنها برای همکاری در رابطه را نیز تضعیف می کند. و با این حال ، این فرضیات نیز تا حدودی در خدمت اهداف خود هستند: آنها جهان را قابل توضیح و کنترل می کنند - هرچند به روشی کمتر سازنده.

هر چه بیشتر بهتر: استانداردهای بالا عشق را تقویت می کند
مطالبات بالا شما را راضی می کند. یورگن از همکاری خود مطالبه زیادی می کند. او دوست دارد اوقات فراغت خود را با کلودیا بگذراند ، برابری را ارج می نهد و انتظار زیادی از خود و کلودیا دارد. از طرف دیگر دیتر نوار را پایین می آورد و از تقاضای زیاد در مورد همکاری خود با لوئیز جلوگیری می کند. چه کسی شادتر است ، چه چیزی برای همزیستی هماهنگ بهتر است؟

دیتر خواسته های پایین تری دارد و بنابراین نمی تواند به آسانی یورگن ناامید شود ، که بیشتر از خودش و شریک زندگی خود مطالبه می کند. و با این وجود: چیزهای زیادی برای پیشنهاد وجود دارد که دیتر نیست ، بلکه یورگن است که شانس بهتری برای داشتن یک رابطه شاد دارد ، زیرا: استانداردهای بالا شما را خوشحال می کند.

اگر خیلی سؤال کنید ، چیزهای زیادی می دهید.اما چرا آن شرکایی که خواستار درجه بالایی از زمینه مشترک ، برابری و سرمایه گذاری در روابط خود هستند خوشحال تر از کسانی هستند که تقاضای پایین تری دارند؟ جواب را می توان به شرح زیر خلاصه کرد: اگر زیاد بپرسید ، چیزهای زیادی می دهید. زن و مردی که از روابط خود تقاضای زیادی می کنند ، که ارزش ها و برابری مشترک را ارج می نهند و نیاز به زمان و احساسات زیادی را در مشارکت دارند ، از شرکای خود در موقعیت های استرس زا حمایت می کنند و همچنین احساس حمایت می کنند. آنها همچنین در شرایط درگیری رفتار سازنده تری دارند. بنابراین خدمات لب کافی نیست: شرکای خواستار در واقع بیشتر درگیر در روابط خود هستند - و سپس با رضایت کامل ثبت نام کنند ، که خواسته های (زیاد) آنها نیز برآورده می شود. به هرحال توافق شرکا در مطالبات آنها از اهمیت کمتری برخوردار است.

به هر حال ، برای زنان ، آرزو و واقعیت بزرگترین زمانی است که صحبت از مشاغل خانگی و برقراری ارتباط در مورد مشکلات در روابط است. مردان تقاضاهای خود را حداقل در حوزه جنسی می بینند.

اعتقاد به رشد نیز به اینجا کمک می کند! کسانی که روابط را رشد می دانند از نظر زمینه مشترک ، برابری و سرمایه گذاری در روابط ، تقاضای بالاتری را برای مشارکت خود دارند. و هر چه خواسته های کمتری برآورده شود ، احتمال وقایع روابط منفی بیشتر به مشارکت و شریک منتسب می شود.

واقع گرایانه است! با این حال ، مطالبات بالا فقط در صورت واقعی بودن بودن منجر به مشارکت می شود. اگر اینگونه نباشند ، مانند ادعای قادر به خواندن تمام خواسته های شریک زندگی از لب ، این منجر به کاهش رضایت در شراکت ، با خود و / یا شریک زندگی می شود.

نقص در شانس یا شخصیت؟ در صورت تردید برای دیگری
یک عصر ناموفق. سابین می خواهد توماس را غافلگیر کند: او یک شام کاملاً مفصل را آماده کرده است ، جدول به شکلی مجلل تنظیم شده است ، سی دی مورد علاقه توماس در CD پخش کننده آماده است. توماس اعلام کرده بود که ساعت شش از خانه کار خواهد کرد ، اما سابین بیهوده منتظر ماند تا او را برای باز کردن درب آپارتمان باز کند. در ربع گذشته شش او بیقرار می شود ، در نیمی از شش شش توماس هنوز وجود ندارد. چه اتفاقی افتاده است؟ سابین چگونه تأخیر را توضیح می دهد؟ چه عواملی او را به رفتار توماس نسبت می دهد؟ سابین می تواند سوالات زیر را بپرسد:

چرا توماس دیر است؟ آیا به دلیل غیرقابل اطمینان بودن آن است یا به دلیل شرایط خارجی ، آیا تایر مسطح داشت یا در ترافیک گیر افتاده است؟
آیا توماس اغلب دیر است؟ یا این استثناست؟
آیا توماس در موقعیت های دیگر نیز دیر است ، به عنوان مثال وقتی این دو با دوستانشان قرار ملاقات دارند یا می خواهند در شهر برای خرید ملاقات کنند؟
توماس سابین به آن اجازه می دهد تا صبر کند و از انگیزه های خودخواهانه عمل کند
و در تجزیه و تحلیل نهایی ، در نهایت این مسئله گناه است: آیا توماس مقصر است که صابئین باید منتظر بماند و غذای خوشمزه سرد شود؟
فکر کردن و عمل کردن. دشوار نیست تصور کنید که این ملاحظات بر رفتار سابین تأثیر می گذارد. سابین فکر می کند: "مرد فقیری ، او در یک ترافیک گیر کرده است ، در غیر این صورت او هرگز منتظر من نخواهد بود ، او هرگز این کار را به طور عملی انجام نمی دهد" ، او غذا را گرم می کند و هنگامی که سرانجام به خانه می آید ، توماس را پذیرایی می کند. Sabine ، از طرف دیگر ، فکر می کند: "حالا او دوباره دیر شده است ، همیشه همان ، او بسیار غیرقابل اعتماد است ، همیشه چنین بوده است ، او این کار را با هدف انجام می دهد ، او فقط به خود فکر می کند ..." ، توماس می تواند انتظار اتهامات و یک صباح آزار دهنده را داشته باشد. و - عصر زیبایی که از قبل آماده شده است از بین رفته است.

بنابراین نحوه توضیح رویدادها و رفتارهای موجود در رابطه بر رفتار و رضایت ما از رابطه تأثیر می گذارد. اسناد معمولاً به گونه ای ساخته می شود که ادراک و تجربه در شراکت تقویت و تحکیم می شود: اگر سابین از توماس خوشحال شود ، او در شرایط بیرونی به دنبال علل خواهد بود و بدین ترتیب او را از تمام گناهان رهایی می دهد - که این رضایت او را به خطر نمی اندازد. از طرف دیگر ، اگر سابین ناراضی باشد ، رفتار توماس را یک حمله عمدی به خود و مشارکت خود می داند - که بیشتر کیفیت آنها را تضعیف می کند ، به واکنش های عاطفی منفی و ارتباطات سازنده کمتر و رفتار تعارض منجر می شود.

لطفاً در یک حلقه فکر کنید! در شرایط درگیری اغلب این سؤال پیش می آید: چه کسی شروع کرد؟ آیا توماس بازنشسته می شود زیرا سابین مشکلی است یا اینکه سابین به دلیل توماس در حال عقب نشینی است و به سختی قابل لمس است؟ پاسخ به این سؤال بسته به اینکه شما از سابین یا توماس بپرسید ، متفاوت است. از آنجا که غالباً یک دنباله تعامل به علت و معلول تقسیم می شود به طوری که عمل (منفی) از دیگری شروع می شود ، بنابراین شریک زندگی قدم اول را برداشت و بدین ترتیب دریچه را کشف کرده است. با این حال ، اگر می خواهید تعارضات مکرر را به درستی درک کنید ، ایده خوبی است که "در یک حلقه فکر کنید": برداشت توماس و سابینس ناگلز به یکدیگر وابسته هستند و دایره ای شرور را تشکیل می دهند.

ما می توانیم این کار را انجام دهیم! رابطه آینده دارد
مثبت فکر کنید مثبت است هرچه شرکاء خود به خود برای حل مشکلات (آینده) در روابط خود اعتماد کنند ، خوشبخت تر و به طور سازنده تری با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. بنابراین اگر اطمینان داشته باشید که می توانید در مشارکت و با شریک زندگی خود تفاوت ایجاد کنید ، احساس راحتی بیشتری در آن خواهید داشت.

الگوهای تفکر افسردگی. همین امر در زمینه های دیگر نیز صدق می کند: هرچه اعتماد شما به توانایی ها و دستاوردهای خود کمتر باشد ، احساس درماندگی بیشتری می کنید و وقایع کمتری را توضیح می دهد. هرکسی که به طور کلی وقایع منفی را جهانی و پایدار می داند و مسئولیت آنها را به عهده می گیرد (تحت شعار: "همه چیز همیشه اشتباه می رود و این تقصیر من است") و توضیح مخالف را برای وقایع مثبت ترجیح می دهد ("این تصادف محض بود و دارد. ربطی به من ندارد)) ، ممکن است متعاقباً از روحیه افسردگی رنج ببرد. به این ترتیب ، اسناد تأثیر می گذارد بر احساس ما در کنترل و کنترل زندگی و عزت نفس ما.

مجموع تجربیات ما - چرا فکر می کنیم چگونه فکر می کنیم
اما چرا فکر می کنیم چگونه فکر می کنیم؟ فرضیات و ادعاهای ما ، انتظارات و اسناد ما براساس چیست؟ شواهدی وجود دارد که نشان می دهد تاریخ روابط ما تأثیر دارد. در طول زندگی ما بارها تجربه های مشابه با رویدادها ، افراد یا اشیاء را تجربه کرده ایم. مجموع این تجربیات در داخل به عنوان یک "ساختار دانش" ذخیره می شود و بعنوان الگویی برای پردازش اطلاعات ارائه می شود. این ساختارها یا الگوهای دانش نیز بسته به نوع احساس ما در مورد تجربیات اساسی با احساس همراه هستند.

تاریخچه رابطه تأثیر می گذارد. یک مثال تا حدودی ساده ممکن است این مسئله را روشن کند: سباستین این تجربه را داشته است که مادر و پدر هرگز واقعاً یکدیگر را درک نمی کردند. درگیری های زیادی رخ داد ، و هر دو شکایت کردند که دیگری نمی داند که چطور انجام می دهند و آنچه می خواستند و مورد نیاز بودند. اگر برداشت سباستین خود را در طول سالهای طولانی تکرار کند ، او ممکن است به این نتیجه برسد که "زن و مرد هرگز واقعاً یکدیگر را نمی فهمند". وی در همکاری با سیمون می تواند استدلال هایی را در این زمینه به خوبی توضیح دهد: "واقعیتی که ما نمی فهمیم و استدلال می کنیم به این دلیل است که او زن است و من یک مرد هستم" و مطالبات وی در این زمینه قطعاً زیاد نخواهد بود.

در هر زمان ممکن است تغییرات! این نشان می دهد که چقدر فرآیندهای مختلف فکر باهم در هم تنیده شده اند. البته ثابت نیستند. اگر سباستین بارها و بارها با سیمون تجربه کند که در واقع او را کاملا خوب می شناسد و اگر این کار را انجام دهد ، به مرور زمان تضعیف می شود و فرض خود را تغییر می دهد و وقایع رابطه (منفی) را به روشی متفاوت توضیح می دهد. بنابراین رشد در و برای رابطه امکان پذیر است!

  • مهرشاد احسانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی